موفقیت

موفقیت

موفقیت

موفقیت

همیشه بگو:من‌ از همه‌ پولدارترم‌!

تجربه‌ نشان‌ داده‌ که‌ خیلی‌ها معتقدند وقتی‌ صحبت‌ پول‌ و خوشبختی‌ است‌ هیچ‌ یک‌ از این‌ تفکرات‌مثبت‌، کارهای‌ شبانه‌ روزی‌ و نگرش‌های‌ صحیح‌ برای‌ بالا بردن‌ توان‌ پرداخت‌ قسطهای‌ آخر ماه‌کوچکترین‌ کمکی‌ نمی‌کند. حقیقت‌ این‌ است‌ که‌ اندیشه‌های‌ هشیار و ناهشیار ما همیشه‌ با میزان‌ درآمدما در حال‌ عمل‌ هستند. سعادت‌ و یا عدم‌ سعادت‌ ما، نتیجه‌ تفکر ماست‌. ذهن‌ انسان‌ و چگونگی‌باورهای‌ او تعیین‌ کننده‌ کیفیت‌ زندگی‌ اوست‌ و ذهن‌ ما بسته‌ به‌ شیوه‌ای‌ که‌ برای‌ تربیتش‌ اتخاذ می‌کنیم‌ مارا ثروتمند یا فقیر نگه‌ می‌دارد.
فقر نتیجه‌ تفکر فقیرانه‌ است‌ اگر ثروت‌ می‌خواهید نوع‌ تفکر خود را عوض‌ کنید. تصور کنید یکی‌ ازدوستانتان‌ همیشه‌ مقروض‌ است‌ و معتقد است‌ که‌ تا ابد برای‌ پرداخت‌ بدهی‌های‌ خود در تنگنا خواهدبود. او احتمالا فقط داوطلب‌ انجام‌ کارهایی‌ است‌ که‌ حقوق‌ و مزایای‌ بسیار کمی‌ دارند زیرا او این‌ جایگاه‌را برای‌ خودش‌ پذیرفته‌ است‌. به‌ احتمال‌ زیاد او فقط با کسانی‌ می‌تواند ارتباط نزدیک‌ داشته‌ باشد که‌ هم‌طبقه‌ خودش‌ باشند زیرا تنها در مصاحبت‌ با این‌ نوع‌ آدم‌ها احساس‌ راحتی‌ می‌کند. او به‌ خودش‌ تلقین‌کرده‌ است‌ که‌ زندگی‌ دشوار و طاقت‌ فرساست‌ و با دوستانی‌ که‌ انتخاب‌ کرده‌ دیگر کوچکترین‌ انگیزه‌ای‌برای‌ تغییر این‌ عقیده‌ ندارد. در زندگی‌ چیزی‌ را به‌ دست‌ می‌آوریم‌ که‌ انتظارش‌ را داریم‌ و بنابراین‌ فردی‌که‌ انتظار تنگدستی‌ دارد همان‌ نصیبش‌ می‌شود زیرا در مغز خود برنامه‌ای‌ دارد که‌ به‌ او می‌گوید: «هی‌، توهیچ‌ وقت‌ پولدار نمی‌شوی‌». احتمالا خود او به‌ این‌ نکته‌ پی‌ برده‌ است‌ که‌ هر وقت‌ پول‌ غیرمنتظره‌ای‌ به‌دستش‌ می‌رسد بلافاصله‌ بیرون‌ می‌رود و خرجش‌ می‌کند چون‌ فکر می‌کند که‌ حالت‌ عجیبی‌ دارد و بهتراست‌ به‌ وضعیت‌ عادی‌ یعنی‌ بی‌پولی‌ برگردد. او ممکن‌ است‌ با خودش‌ فکر کند: من‌ هیچوقت‌ پولدارنخواهم‌ شد زیرا تحصیلات‌ خوبی‌ نداشته‌ام‌. اگر تحصیلات‌ عالی‌ شرط ثروتمند شدن‌ است‌ باید تمام‌اساتید دانشگاه‌ میلیونر باشند.
و اما بسیاری‌ از تحصیلکرده‌ها هم‌ هستند که‌ همیشه‌ جیبشان‌ خالی‌ است‌ و بالعکس‌ مردم‌ کم‌ سوادی‌که‌ ثروتهای‌ افسانه‌ای‌ داشته‌اند. شاید او فکر کند که‌ برای‌ ثروتمند شدن‌ شغل‌ مناسبی‌ انتخاب‌ نکرده‌است‌ خوب‌ خیلی‌ها برای‌ شروع‌ یک‌ شغل‌ مکمل‌ هم‌ پیدا می‌کنند و یا کار خود را عوض‌ می‌کنند. ممکن‌است‌ دوست‌ شما فکر کند که‌ زمان‌ کلید حل‌ این‌ شکل‌ باشد. او فکر می‌کند که‌ وقت‌ کافی‌ برای‌ ثروتمندشدن‌ ندارد در این‌ صورت‌ باید گفت‌ که‌ همه‌ ما همین‌ زمان‌ را در اختیار داریم‌ بیست‌ و چهار ساعت‌ درشبانه‌ روز! نه‌ بیشتر و نه‌ کمتر. اما واقعا باید چکار کنیم‌؟
در قدم‌ اول‌ باید بدانید که‌:
1 - برای‌ کسب‌ ثروت‌ نیاز به‌ تصمیم‌گیری‌ وجود دارد باید خود را متعهد به‌ انجام‌ تلاشهای‌ لازم‌ دراین‌ زمینه‌ کنید. گرچه‌ تلاش‌ از اهمیت‌ فوق‌ العاده‌ای‌ برخوردار است‌ اما این‌ تلاش‌ باید با دیدگاه‌ مناسب‌و صحیح‌ همراه‌ باشد.
2 - اول‌ پس‌ انداز کنید، بعد خرج‌ کنید. فقرا برعکس‌ عمل‌ می‌کنند آنها اول‌ خرج‌ می‌کنند و بعد نقشه‌پس‌ اندازه‌های‌ آینده‌ را می‌کشند. برای‌ رسیدن‌ به‌ ثروت‌ باید برنامه‌ای‌ داشت‌ و آن‌ را اجرا کرد.
3 - به‌ بررسی‌ زندگی‌ افراد ثروتمند بپردازید. مدتی‌ از وقت‌ خود را با ثروتمندان‌ بگذرانید و ببینید که‌چه‌ فرقهایی‌ با شما دارند و نکات‌ جالب‌ و مثبت‌ آنها را جذب‌ کنید و واقع‌ بین‌ باشید.
4 - از دیگران‌ کمک‌ بخواهید. وقتی‌ مردم‌ ببینند که‌ شما برای‌ کمک‌ به‌ خود مصمم‌ هستید آنها نیزبرای‌ کمک‌ به‌ شما بسیار مستعد می‌شوند. باید بدانیم‌ که‌ چگونه‌ از دیگران‌ کمک‌ بگیریم‌.
5 - مرتبا برای‌ خود خاطرنشان‌ کنید که‌ شایسته‌ ثروت‌ و قدرت‌ هستید.
6 - گاهی‌ اوقات‌ برای‌ خود پول‌ خرج‌ کنید. بخشی‌ از روند رسیدن‌ به‌ استقلال‌ مالی‌ فهمیدن‌ این‌ نکته‌است‌ که‌ شما استطاعت‌ پول‌ خرج‌ کردن‌ برای‌ خودتان‌ را دارید و از پولی‌ که‌ دارید لذت‌ می‌برید و این‌انگیزه‌ای‌ بیشتر برای‌ پولسازی‌ خواهد بود.
7 - نقشه‌ بریزید و هدفهای‌ خود را مشخص‌ کنید.
8 - به‌ سه‌ دلیل‌ زیر همیشه‌ مقداری‌ پول‌ همراه‌ خود داشته‌ باشید:
الف‌ - احساس‌ ثروت‌ بیشتر می‌کنید.
ب‌ - به‌ پول‌ داشتن‌ عادت‌ می‌کنید.
ج‌ - اعتماد به‌ نفس‌ بیشتر پیدا می‌کنید. همچنین‌ به‌ این‌ ترتیب‌ ترس‌ خرج‌ کردن‌ پول‌ را از دست‌می‌دهید.
بعضی‌ها می‌گویند: من‌ نمی‌توانم‌ پول‌ با خودم‌ حمل‌ کنم‌ زیرا بلافاصله‌ خرجش‌ می‌کنم‌. خوب‌ اگروقتی‌ پول‌ در جیب‌ شماست‌ و به‌ خود اطمینان‌ ندارید چطور می‌توانید انتظار ثروتمند شدن‌ را داشته‌باشید؟
9 - به‌ هر مبارزه‌ای‌ با شور و شوق‌ و تعهد یورش‌ ببرید.
ثروتمندان‌ می‌دانند که‌ پولسازی‌ واقعی‌ تنها وقتی‌ شروع‌ می‌شود که‌ کار کردن‌ به‌ خاطر پول‌ کنارگذاشته‌ شود.
10 - فقر یک‌ بیماری‌ روانی‌ است‌ که‌ مانند بسیاری‌ از بیماری‌های‌ دیگر برای‌ کسانی‌ که‌ معتقد به‌درمان‌ پذیری‌ آن‌ هستند قابل‌ علاج‌ است‌ و مانند هر بیماری‌ دیگر برای‌ درمان‌ آن‌ نیاز به‌ تلاش‌، ابتکار وشهامت‌ وجود دارد.
خیلی‌ جالب‌ است‌ اگر بدانید که‌ تقریبا تمام‌ آدم‌های‌ شاد و ثروتمند زمانی‌ در زندگی‌ خود این‌ بیماری‌را شکست‌ داده‌اند، پس‌ شما هم‌ می‌توانید.

خصوصیات یک دوست خوب

دوسـتـان خـوب یـک سری ویژگی دارند که آنها را از دیگران متمایز می کند و سبب میگردد دوستان بیشتری در کنارخود داشته باشند بنابراین با تـغیـیـر رفـتـار خود به جرگه اینگونه افراد بپیوندید:

1- یـک دوسـت خـوب حرفهایی که بصورت محرمانه به وی زده شـده اسـت را نـزد خـود نـگـاه داشـتـه و رازدار شـمامیباشد.

2- وقت شناس بوده و در قرار ملاقاتها و یا میهمانیها قابل اطمینان بوده و سر موقع حضور می یابد.

3- یک دوست خوب به موقعیت، موفقیت های شـما حسادت نمی ورزد.

4- یک دوست خوب هنگامی که دچار بیماری و کسالت میـگردید با شما تماس گرفته و حالتان را جویا می شود و به عیادت شما می آید.

5- وی میداند که چه زمانی صحبت و چه زمانی سکوت نموده و تنها گوش دهد.

6- هنگامی که حالتان مساعد نبوده و یا دل و دماغ کاری را ندارید و پکر میباشید وی از رفتار شما دلخور نمیشود.

7- اگر شما به فضای بیشتری نیاز داشته باشید و یا می خـواهـید تنها باشید، آنها این رفتار شما را طردشدگی تلقی نکرده و از شما دلگیر نمیشوند.

8- یـک دوست خوب حیوان خانگی شما، مادر زن بدخلق شما و کـودکـان پـر جـنـب و جوش شما را به خاطر شما تحمل خواهد کرد.

9- وقتی نظر او را در مورد مسئله ای جویا شوید با جان و دل و صادقانه نظرات و عقاید خودش را در اختیارتان قرار می دهـد و حتـی اگـر بـه نـصایـحش نـیز عـمل نکنید ناراحت نمیشود.

10- وی با شما میخندد،گریه میکند و کارهای ماجراجویانه انجام میدهد اما به دیگران چیزی در مورد آنها نمیگوید.

11- پیش از سر زدن به منزلتان، شما را مجبور نمیکند که خانه را تمیز و مرتب کنید.

12- وی اجازه نمی دهـد کسـی پشت سر شما و در غیاب شما در مورد شما بدگویی کند و به دفاع از شما خواهد پرداخت.

13- شما را به کارهای ماجراجویانه، رشد دهنده و پیشرفت در کار تشویق خواهد کرد.

14- هنگامیکه خودروی شما دچار نقص فنی گردد شما را به مقصدتان خواهد رساند.

15- روز تولدتان همیشه به یادش بـوده و اگر برنامـه خـاصـی بـرای آن روز تـدارک ندیده باشید شما را به بیرون برده و یـا برایتان کیک سفارش میدهد

16- دوست خوب از شما انتظار ندارد که اتوماتیک وار با عقاید وی در خصوص مسایلی همچون سیاست،مسایل جنسی و مذهب موافق باشید و به عقاید شما حتی اگر برخلاف عقایدش باشد احترام میگزارد.

17- هیچگاه شما را نزد دیگران خرد و تحقیر نـکرده بلکه همواره به شما احترام میگذارد و در حضور دیگران از شما تعریف می کند.

اگر دوستی را سراغ ندارید که با شما اینگونه رفتار کند شاید یک دلیـل آن ایـن باشد که شما نیز با آنان چنین رفتاری تا بحال نداشته اید.

روشهایی برای کسب اعتماد دیگران

اعتماد و احساس امنیت

پیدا کردن فرد امین و مورد اطمینان چه در روابط نزدیک و چه در روابط دور یا رسمی کار ساده ای به نظر نمی رسد. انسانها دوست دارند دوستان قابل اعتمادی داشته باشند. دوستانی که بتوانند برای روزهای سخت زندگی رویشان حساب کنند.

اعتماد و اطمینان دو واژه ای است که به ظاهر ساده می آید اما در اصل جای تعمق بسیار دارد. وقتی به فردی اعتماد می کنید و حرف دلتان را می زنید و سپس آن را از دهان دیگری می شنوید چه احساسی به شما دست می دهد.

مطمئنا احساس خوشایندی نیست. شهروندان ما تا چه میزان به هم اطمینان دارند. در یک خانواده افراد آن خانواده تا چه حد مورد اعتماد هم هستند. اعتماد افراد خانواده به هم یکی از اراکان بهداشت روانی است. وقتی نوجوان یا جوان در خانواده خود فرد مطمئنی پیدا نمی کند تا با او روابط نزدیک و صمیمی داشته باشد ناخودآگاه از خانواده دور شده و به دامن دوستان و بیگانه ها کشیده می شود و در این میان اگر به تور افراد ناباب بخورد آسیبهای جبران ناپذیری خواهد دید. اما فردی که روابط دوستانه با افراد خانواده اش دارد و حمایت عاطفی می شود از آسیبهای اجتماعی در امان می ماند.

چه کنید تا فردی مورد اطمینان باشید و دیگران به شما اعتماد کنند.

گذشته یک فرد بهترین مدرک برای پاسخگویی به این پرسش است. همه ما در شرایط امتحان یا آزمون قرار می گیریم. همه ما به نوعی به یکدیگر امتحان پس می دهیم. آنانی معتمدند که از چنین آزمونهایی سربلند بیرون آمده باشند. شما مسلما به کسانی اعتماد می کنید که قبلا هم اعتماد کرده اید. با کسانی درددل می کنید که قبلا به نوعی فیدبک مثبت دریافت کرده اید.

از مغازه هایی خرید می کنید که به کیفیت جنس و بهای آن تا حدی اطمینان دارید. از مسیری رفت و آمد می کنید که تا حدودی امن تر از مسیرهای دیگر به نظر می رسد. برای مهمانتان از رستورانی غذا تهیه می کنید که به سلامت آن اطمینان بیشتری داشته باشید. فرزندانتان را در مدرسه ای ثبت نام می کنید که لااقل از چند نفر تعریف آن را شنیده باشید. مسلما همین فاکتورها در انتخاب افرادی که می خواهید به آنها اطمینان کنید، دخیلند. به دیگران اعتماد کنید تا آنها نیز به شما اعتماد کنند

اصولا هر خصلتی را با کمی تلقین، انتظار از فرد و دادن برخورد مناسب می توان درشخص ایجاد کرد. وقتی به کسی می گویید: «چون به تو اطمینان دارم ... » فرد ناخودآگاه از خود انتظار یک فرد مطمئن را دارد مگر آن که از لحاظ شخصیتی آدم بی وجدانی باشد. اعتماد متقابل یکی از رموز روابط صمیمی و صادقانه است. اگر در مقابل اعتماد دیگری نسبت به او بی اعتماد شوید قدر مسلم کم کم اعتماد او نیز نسبت به شما کمرنگ خواهد شد. مردم دوست دارند در مقابل کنشهای مثبت شان نسبت به دیگران واکنشهای مثبت دریافت کنند. مردم از این که مورد اعتماد کسی قرار بگیرند به خود می بالند. از اینکه شما او را به دیگری ترجیح داده اید و محرم اسرارتان نمودید احساس غرور می کنند، پس هرچه انتقال احساس صادقانه تر باشد همانقدر قویتر و ارضا کننده تر است. اصولا همه مردم از شنیدن سخنانی که بوی تناقض یا ناراستی بدهد می پرهیزند، چون این گونه سخنان احساس ناخوشایندی را بوجود می آورد و مردم خود آنقدر درگیر و گرفتار با معضلات زندگی هستند که جایی برای اضافه بار اینگونه سخنان ندارند.

رابطه اعتماد و احساس امنیت

احساس امنیت عبارت است از احساس آزادی نسبی از خطر. این احساس وضع خوشایندی را ایجاد می کند و فرد در آن دارای آرامش جسمی و روحی است. ایمنی از عواطف و احساسات زیربنایی و حیاتی برای تامین بهداشت روانی است. افراد ناامن، نامتعادلند. شخصی که دائما احساس عدم امنیت، ترس و خطر از بیرون و درون خود می کند، نمی تواند انسان سالمی باشد. او با پرخاشگری یا اضطراب واکنش نشان داده و در دنیای ذهنی خود مدام در حال دفع کردن خطرات احتمالی است. روابط توام با اعتماد، احساس امنیت را بالا می برد،‌تاثیری که احساس ناامنی بر انسان دارد ایجاد حالت تنش و برانگیختگی و عدم تعادل است. بعضی از روانشناسان معتقدند که احساس ناامنی یک احساس خالص،‌مجرد و محدود نیست.‌بلکه احساس پیچیده و مرکبی است که باید به عنوان یکی از صفات اصلی کل شخصیت انسان محسوب گردد. در این میان آبراهام مزلو روانشناس انسان گرا از اولین کسانی بودکه در این زمینه نظرات اساسی ارائه داده و چهارده نشانه برای این احساس برشمرد که عبارتند از: 1- احساس طرد شدن، مورد عشق و علاقه دیگران نبودن 2- احساس تنهایی 3- احساس اینکه دائما در معرض خطر قرارداد 4- ادارک دنیا به عنوان مکانی تاریک، خصمانه و خطرناک 5- دیدن دیگران به عنوان افرادی بد، شیطانی و خودخواه 6- احساس عدم اعتماد، حسادت و بخل 7- بدبینی 8- گرایش به ناخشنودی و نارضایتی از خود و محیط 9- احساس تنش، فشار و کشمکش درونی توام با خستگی و بی حوصلگی. ناراحتی، کابوس و بی ارادگی 10- گرایش به عیب جویی زیاد نسبت به خود 11- احساس گناه و شرمندگی 12- اختلال در پذیرش خود، نیاز به قدرت و مقام اجتماعی، جاه طلبی، پیشرفت و پرخاشگری یا بالعکس احساس خودآزاری، وابستگی به دیگران .‌احساس بیچارگی و درماندگی و تسلیم در برابر ناملایمات 13- میل دائمی و شدید برای یافتن امنیت به صورت هدفهای مکرر و متغیر و کاذب 14- خودخواهی، خودمداری و فرد گرایی و اشتغالات ذهنی شدید و مستمر.

همانند سازی و احساس ایمنی

خانواده شرایط همانند سازی سالم را برای کودک فراهم می سازد. اولین تجربه مهم عاطفی کودک در این زمینه معمولا با مادر است. ولی با گذشت زمان کودک با افراد دیگر خانواده نیز مربط می شود و روابط عاطقی و اجتماعی او گسترش می یابد. برای مدتها این محیط جو و فضای زندگی او را شامل می شود. تجاربی که در این فضای کوچک کسب می کند ساختمان اولیه شخصیت کودک را ساخته و خودپنداری و جهان بینی و نگرش او را نسبت به زندگی خود و دیگران به مقدار زیاد تعیین می کند. در خانواده های سنتی محدوده ارتباطی طفل وسیعتر و تنوع همانندسازی او بیشتر است. بنابراین اگر نتواند با پدر و مادر ارتباط برقرار کند غالبا با دیگر اعضای خانواده مرتبط می شود و بسیاری از نیازهای خود رابر آورده می کند.‌اما در شهرهای بزرگ که خانواده به صورت هسته ای است پدر و مادر بار سنگین تری را به دوش می کشند و کودکان از روابط عاطفی متنوع محرومند. این خود سبب ایجاد احساس ناایمنی در آنها می گردد.

رابطه احساس امنیت و محیط بیرون از خانواده محیط کوچه، محله، شهر و مدرسه نیز در تشدید احساس ایمنی یا نا ایمنی بسیار موثر است. ممکن است این شرایط مانند فضای خانواده تاثیرات خیلی عمیق و وسیع نداشته باشد.

زیرا کودک معمولا در معرض تاثیر آنها کمتر از تاثیرات خانواده قرار می گیرد.لیکن به هر حال پژوهشهای مختلف نشان داده که شرایط اجتماعی افراد اگر مثتب باشد خصوصیات مثبت آنها را تقویت می کند و اگر منفی باشد صفات و واکنشهای منفی آنها را برمی انگیزد. مدرسه نیز اگر فضای مناسبی نداشته باشد بر خود پنداری کودکان اثر منفی داشته و احساس حقارت و ناایمنی را در آنهاتشدید می کند. اگر کودکی به طور مداوم به علل مختلفی اعم از عدم توجه والدین یا اولیای مدرس در کوچه، محله یا مردسه مورد اذیت و آزار، تحقیر و تهدید قرار گیرد به احتمال قوی دچار احساس اضطراب و ناایمنی گشته یا درونگرا و تخیلی می شود.

گاه نیز این احساس ناایمنی را با پرخاشگری جبران می کند. در اثر پرورش در این گونه محیط ها بسیاری از کودکان بزهکار، دزد، قاتل،‌ منحرف، بیمار روانی یا معتاد می شوند. زیرا لطمات شدیدی که به شخصیت آنها وارد آمده آنها را حقیر و ناایمن کرده، در نتیجه با ناسازگاری با دنیای ناامن و نامهربان مقابله می کنند.

داشتن یک خواب راحت

- حمام گرم و لذت بخش، تمام تنش‌های روزانه را از عضلاتتان دور می‌کند و شما را آمادة خوابی خوش و راحت می‌سازد.

2- در حالی که خواندن کتاب، راه بسیار خوبی برای خوابیدن است، بیش‌تر وقت‌ها تماشای تلویزیون اثر عکس دارد.

3- برای داشتن خوابی آرام و رفع بی‌خوابی می‌توانید به توصیه‌های موسسه ملی خواب توجه کنید :

هر شب در یک ساعت مشخص بخوابید و هر صبح در ساعت معین بیدار شوید.

6 ساعت قبل از خواب و به مدت 20-30 دقیقه ورزش کنید.

از مصرف نوشیدنی‌هایی مثل چای، قهوه و نوشابه گازدار قبل از خواب بپرهیزید.

قبل از خواب، آرام شوید و فنون آرمیدگی را اجرا کنید.

همراه با طلوع آفتاب از خواب برخیزید.

اگر خوابتان نمی‌برد، بلافاصله رختخواب را ترک کنید.

4- چند چیز خواب شما را تسهیل می‌کند :

شیر گرم

حمام آب گرم

فنون آرمیدگی

نظم و ترتیب در زمان خواب

5- چند چیز چرخه خوابتان را بر هم خواهد زد :

قرص‌های خواب‌آور

نوشیدن چای، قهوه، نوشابه، الکل و سایر مواد محرک.

استفاده از رختخواب برای کارهایی غیر از خوابیدن، مثل کتاب‌خوانی، تلفن زدن و …

غذای سنگین و دیر هنگام

ورزش سنگین

6- امام صادق (ع) می‌فرمایند: خداوند بر خواب زیاد و بیکاری خشم می‌کند.

7- براساس تحقیقی در دانشگاه هاروارد، یک ساعت خواب بعد از ناهار، قوای تحلیل رفته در طول روز را برمی‌گرداند، طوری که میزان تمرکز بعد از خواب بعدازظهر با سطح تمرکز پس از برخاستن از خواب شبانه در صبح قابل مقایسه است.